- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام
آمـد شب اشـک و بُـکـا شــام عـزای مـرتـضی دلـهـا پــریـشــان اسـت شــام غــریــبــان اسـت ******************** مولا به سوز و زمزمه مهـمان شده بر فـاطـمه هـر دیـده گـریـان است شــام غــریــبــان اسـت ******************** فرقش ز کینه شد دو نیم ارباب ما گـشـتـه یـتـیـم که مرثـیـه خـوان است شــام غــریــبــان اسـت ******************** زینب شده خونین جگر می سـوزد از داغ پــدر دلـخـون و نــالان است شــام غــریــبــان اسـت ******************** در وادی عـشــق ولــی اجــر مـحـبـیـن عــلــی بـا حـیّ سـبـحـان اسـت شــام غــریــبــان اسـت
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شب شهادت
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست، بر دعـا ببرید نـیـاز نـیـسـت مـداوا کـنـیـد زخـمم را بر آن مریض خـرابـه نشین دوا ببرید اگـر بـنـاست تـسـلّی دهـیـد بر دل من برای قـاتـل سنـگـیـن دلـم غـذا ببـریـد دلـم بـرای یـتـیـمـان کـوفـه تنـگ شده کـمـک کـنـیـد مرا در خـرابه ها ببرید جـنـازۀ منِ مـظـلـوم را چو مـادرتـان شبانه مخـفـی و آرام و بی صدا ببـرید سلام گـرم مرا در خـرابـه ها دل شب بر آن یتـیم که خـوابیـده بی غـذا ببرید سـلام من به شما ای فـرشتـگـان خـدا نـبـرد فـاطـمـه با خود مـرا شما ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب ترم مـرا بـه دیــدن یــاران آشـنــا بـبـریــد تمام عـمر چو « میثم » علی علی گوئید رخ نـیـاز به درگـاه مـرتـضـی ببـرید
: امتیاز
|
مصائب شب شهادت حضرت علی علیه السلام
امشـب سیـاه، خـیـمه هـفت آسمان شده آثـار مــرگ در رخ مـولا عـیـان شده امشب طبیب هم به عـلی گریه می کند تنـهـا نه اشـک دیـدۀ زیـنب روان شده طـفـلان کـوفـه شیـر نیـاریـد بـر عـلی کـو عـازم سفـر بـه ریـاض جنان شده امـشب شود به خُلد هم آغوش مصطفی سرو قدی که از غـم زهـرا کمان شده ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید زیـرا که لاله زار ولایـت خـزان شده امــشـب بـیـاد شـیـر خــدا سـفـرۀ غـذا در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده قنبـر تو هـم بلال شو و یک اذان بگو کـامشب سیـه به دیدۀ زینب جهـان شده هـر شـب اذا شیر خدا بود و کوفه بود امشب خـروش کـوفه صدای اذان شده بـا خـون او بخـاک مـصـلّی نوشـته اند مـحــراب، قــتــلـگـاه امـام زمـان شـده (میثم) غـم عـلـی نتوان گفت یا نوشت کار از قلم گذشته و اعجـز، بـیـان شده
: امتیاز
|
مناجات با خدا و شهادت حضرت علی
هر کس بـرای تـوبه مصـمم نمی شود بـا صـد هزار مـوعظـه آدم نـمـی شود امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم فـردا همـیـن مجـال فـراهـم نمـی شـود طـاعـات مـا و حـلـقـۀ پـیـونـد بـا خـدا خالص نبوده است که محکم نمی شود نامـردی اسـت بـنـدگـی لحـظـه ای مـا شــوق گنـاه و نافـله بـا هـم نمـی شـود بـاید بـرای خشـکی چشـم التماس کرد این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود ساکت نباش، حرف بزن با خـدا، بگو: مـن آمـدم کنـار تـو باشـم، نمـی شـود؟ شـایـد کـه از نـگـاه تـو افــتاده ام دگـر وقـتی دلم، شـکسـته و محرم نمی شود در بـین خـوب هـا مـنِ آلـوده هـم بخر چیـزی کـه از کریمی تو کم نمی شود حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده حلـوا بـرای غـم زده مـرهم نمـی شود جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید بـی کـربلا بـهشـت، مـجسـم نمـی شود هـرکـس کـه آمده قـدمی سمـت کـربلا شــرمـنـدۀ رســول مـکـرم نـمـی شـود نان علی و فاطمه را سائلی که خورد دیـگـر مـقـابـل احـدی خـم نـمـی شـود شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند پـس مرهمـی بـراش فـراهم نمـی شود جـوری که آیه های سـرش ریخته بهـم هـر کـار هـم کـنـنـد منـظـم نمـی شـود این ضربه سخت بود ولی در دل علی بـر دردهـای کـوچـه مـقـدّم نـمـی شود زینب...مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
خـدا مـرا ز ولای عـلـی جـدا نـکــنـد من و خـیـال جـدایی از او؟ خـدا نکند به آنچه در حق من میکنـد خوشم اما خـدا کــند که دلـم را ز خـود جدا نکند کسـی که جـانب بیـگانه را نگـه دارد نمـیشود کـه نگـاهـی بـه آشـنا نـکـند به خـانه زادی او کعـبه میکنـد اقرار دل شکسـته علـی را چـرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگـر اشـاره به دسـت گـره گـشا نـکـند سـزد به حضـرت او منصب یـداللّهی که غیـر او گـره از کار خلق وا نکند مـرا حـوالـه بـه لـعـل لـب مسیـح مده کـه جز نگـاه تـو درد مـرا دوا نکــند خـدا کنـد که قَـدَر اَندر این لیـالی قَدْر مـرا بـه هجر تـو این قَـدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتـۀ تـو دمی فکـر خونـبها نکـند
: امتیاز
|
ترسیم مصائب شب بیست و یکم رمضان
شود جان، لحظه لحظه از تن مولا جدا امشب کسی دیگر نیارد شیر بر شیر خدا امشب طبیبا زخم مولا را گشودی نسخه ننوشتی چه گفتی مخفی از زینب به گوش مجتبی امشب؟ طبیبا هـمتی کن بلکه مولا باز برخیـزد برد یک بار دیگر بر یتیمانش غذا امشب دل خـلق جهان گردد به گرد بستر مولا دل مولا بود در گـوشۀ ویرانه ها امشب مزن این قدر سوسو ای چراغ مسجد کوفه که مولایت نمی آید به محراب دعا امشب نسیـم ساکـت کـوفه بـرو با چاه ها برگو که مهمان شما افتاده در بستر ز پا امشب مداوا نیست حاجت اولین مظلوم عالم را که از شمشیر زهرآلوده می گیرد شفا امشب ز دوران جوانی سیر بود از عمرِ بی زهرا علی، ای اهل عالم میشود حاجت روا امشب ز اشک دیده شسته دامن ویرانه را طفلی گرفته بر پدر در دامن مادر عزا امشب به سوز ناله های خود بسوزانید میثم را که در کوی شما آورده روی التجا امشب
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
به خون شستند نامردان رخ مرد دو عالم را بـپـا کردنـد در ماه خـدا شور محـرم را سیه کردند از دود ستم رخسارۀ گردون در افـکـننـد از پا قـامت عـدل مجسم را ندا برخاست کز ختم رُسُل کشتند در سجده وصی و جانشین و یاور و داماد و ابن عم را به مزد آن همه احسان و لطف و مهربانی ها به محراب دعا کشتند آن مظلوم عالم را مروت بین فتوت بین عنایت بین کرامت بین تفقد می کند با روی خونین، ابن ملجم را بپوش ای آسمان بر پیکر خود جامه ماتم که زینب در بغل بگرفته امشب زانوی غم را ز اشک سرخ و رنگ زردو رخت نیلگون از غم چه رنگین کرده اند امشب یتیمان سفره هم را به خرما نیست حاجت محفل اطفال را دیگر که نقل مجلس خود کرده اند اشک دمادم را بغیر از یا علی ذکری ندارد بر زبان هرگز سر دار غمش گر دست و پا بُرّند "میثم" را
: امتیاز
|
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام
تا که از تیــغ شرر بار عـلی را کشتند هاتفی زد به فلک جار عـلی را کشتند لــرزه بر پیکــر ارکــان هــدایت افتاد نــالــه زد گنبد دوّار عــلــی را کـشتند گاه با طعنه گهی زخم زبان گه دشنـام به یکی روز دو صد بار علی را کشتند بعد زهـرا دل او خانه درد و غــم بود با غــم و غصه بسیار عــلی را کشتند مسجد کــوفه نشد قـتـلـگـه شیــر خــدا که میان در و دیــوار عــلی را کـشتند در همان روز که در کوچه زدند زهرا را به خــدا حیــدر کرار عــلی را کـشتند ابن ملجم نبــود قـاتل حیــدر، به خــدا قنفذ و ثانی خون خوار عـلی را کشتند با غلافی که سیه بازوی زهـرا کردند با همان ضربه مسمار علـی را کشتند
: امتیاز
|
ذکر زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام
کوچه های کوفه، چه رنگ غم گرفته سینـه ها ز داغ و رنـج و الـم گـرفته جبـرئیل امیـن، زغصـه دم گــرفــتـه یا علی یا حیـدر یا مرتضی یا حـیـدر در عزای مولا خونفشان زمین و آسمان شده کار عرشیان و فرشیان مصیبت و فغـان شده حجت ابن الحسن تسلیـت، ز ماتـم بابت علی خانۀ هدایت، ولایت، بی مرتضی ویران شده گشته غوغا به پا *** خانۀ مرتضی *** کشته شد؛علی خدایا یا علی یا حیدر یا مرتضی یا حیدر (۳) ************************ غصه های مولا، دگر به سر رسیده وقت دیــدارِ با ، فــاطــمۀ شـهـیــده بعد زهـرا علی، دگر خوشی نـدیده یا علی یا حیدر یا مرتضی یا حیدر آه از این زمانه، که میکرد، خون به دل شیرخدا داد از این مصیبت، که محنت، کشیده قلب مرتضی تیــغ ابن مـلجم، شکسـته، سر امیـر مؤمنان گرچه قاتل او، همیشه، بوده عذاب کوچه ها می رسد این ندا *** قد قتل مرتضی *** کشته شد؛ علی خدایا یا علی یا حیدر یا مرتضی یا حیدر (۳)
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام
نمی تونم غرق ناله ، دلم رو پرپر ببینم نمی تونم، بابام رو من، میان بستر ببینم قلبـم تو سیـنـه میـزنـه این خـواهـش دل منـه بین این مردم ، زار و سر در گم ، تنهامون نذاری بابا بی تو می میرم ، از همه سیرم ، بعد تو لعـنـت به دنیا حیدر امیرالمؤمنین؛ حیدر امیرالمؤمنین؛ حیدر امیرالمؤمنین ************************************* چرا رنگ و روت پریده، چرا اینقدر پر ز آهی بابـای من، یـه بار دیگه، به من بنما تو نگاهی قلبم پر از جحیـم میشه زینب داره یتـیـم میشه این دم آخـر، غـم مخور دیگر، تو به حـال و روز زینب بعد این ماتـم، با دلی پرغـم، دم به دم می سـوزه زینب حیدر امیرالمؤمنین؛ حیدر امیرالمؤمنین؛ حیدر امیرالمؤمنین ************************************* نگاه کن حال دلم رو، باباجون این درد و غصه به یاد من، دلی پـرغـم، میـاره یـاد یه قصه یاد آتش و درب و دود یاد یه صـورت کـبـود یـاد اون روزی، که توی کوچه، دستـای شما رو بستند با قـلاف تیـغ، عـده ای نامـرد، دست مـادر و شکـستند حیدر امیرالمؤمنین؛ حیدر امیرالمؤمنین؛ حیدر امیرالمؤمنین
: امتیاز
|
زبانحال امیر المؤمنین علیه السلام هنگام شهادت
وجــودم نخــل از غـم بــارور بود تمام حاصــلــم خــون جــگــر بود زهــر شـاخه هــزاران میــوه دادم همانــا پــاســخــم نیــش تــبــر بود دلــم از طفــل بر پــســتــان مــادر به دیــدار اجــل مــشتــاق تــر بود
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی علیه السلام
صبـرم تـمـام شد کـفـنـم را بیـاورید رخت رهــایی از بـدنـم را بـیـاورید روحم میان این قفس تنگ خسته است ازعــرش نـور، پـیـرهنم را بیاورید هرجا که هست فاطمه آنجاست خانه ام من را بـریـد یـا وطـنـم را بیـاوریـد با یاد چــادرش نفسم تنـگ می شود آن یــادگــاری کـهـنـم را بـیــاوریـد دنیـا جـهـنـمـی شــد از آتـش فــراق تــابــوت من، بهشت تنم را بیاورید
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قبل از شهادت
خدایا مشکل از کار منِ مشکل گشا وا کن بُوَد درمان من زهرا، مرا مهمان زهرا کن اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی بیا امشب علی را بین شهـر کوفه پیدا کن من از تو یاد دارم فاطمه عجِّل وفاتی را بیا مرگ مرا از حق به جای من تمنا کن نشانِ من نمیدادی اگر آن روز رویت را کنون رخسار سیلی خوردۀ خود را هویدا کن طبیبم را بگو زینب که من دارو نمیخواهم ز خاک چادر زهرا تو زخمم را مداوا کن بدان ای کوفه، بر من تا توانستی جفا کردی گذشت آب از سرم اما تو با زینب مدارا کن
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قبل از شهادت
کنــار من، صدف دیــده پُر گهر نکنید به پیش چـشـم یتیمان، پـدر پـدر نکنید تــوان دیــدن اشک یـتیم در من نیست نثار خـرمن جــان عـلی، شــرر نکنید یکی یتیم که هم بــازیش منم، تنهاست شما زمرگ من آن طفل را خبر نکنید اگر چه قاتل من کرده سخت بی مهری به چشم خشم، به مهمان من نظرنکنید اگرچه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب ها گذر گه من بود بدون سـفــرۀ خــرما و نـان گذر نکنید به پـیـرمــرد جــذامی سلام من ببـرید ولی ز مرگ من او را دگر خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مــادرتـان تـمـام عـمـر شما هم چو من گذر نکنید
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
اگـر نگــاه کـنـی پـیـش پای چـشمـانت یـتـیـم پُــر شده در کوفه های چشمانت مگر چه دیده ای از شهر کـوفه آقـا که گـرفـتــه بــاز دوبـاره هـوای چشمانت به غـیــر اشـک خـجـالت نـداشــتـم آقا نـداشـتـم که بـیــارم بــرای چـشـمـانـت و در قـبــال تـمــام جــفــای چـشـمـانـم ندیـده ام به خــدا جـز وفــای چشمانت نـشـستـه ام که کـمـیــل نـگــاه تو بـاشم که مستجـاب شـوم با دعــای چشمانت تو مُهـر سـجـدۀ من؛ تو ابـوتـراب منی رواست اینکه بـیـفـتم به پای چشمانت و یـطـعـمـون علی حُـبّـه شـمـا هـسـتـید منم اسیر و یـتـیــم و گــدای چشمانت بخوان دو آیه برایم؛ دو آیـه از چشمت سپس مرا بنشان در حــرای چشمانت چه دیده ای که دوچشمت دو کاسۀ خون شد چه دیده ای به مـدیـنه، فدای چشمانت به پیش چشم تو یاس تو را چقدر زدند چـقـدر صبر نـمـوده خــدای چشمانت و میخ، قصۀ تلخی ست در نگــاه شما که سال هاست گرفته عزای چشمانت...
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قبل از شهادت
درد دلهـام برای تو حسین بسیار است بسته ام بار سفر چشم به راهم یار است خوشی عمر مرا بود به نه سال فقـط بعدِ زهرا علی از دست فلک بیزار است ابن ملجم به خیالش که مرا کُشت ولی قاتل اصلی من ضرب در و مسمار است حسن از کوچه چه دیدست که نالان باشد که هنوزم که هنوز است دلش بیمار است به ابالـفـضل سپردم که کـنـارت باشد او گرفتار تو و در همه جا غمخوار است بیـشـتـر از همه دلواپس زینـب هستم که به هر شهر اسیرِ سرِ هر بازار است زیور آلات به همراه مبر کرب و بلا اُلفت مـردم کـوفـه به طلا بـسـیار است
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
با خود بگذارید كه نجــوا كنـد امشب این روح مگر بال و پری واكند امشب یك لحظه دگر طاقت این هجـر ندارد سخت است تحمل، غم زهرا كند امشب این فرقِ ترك خورده تسلی شدنی نیست جــز فاطمه اش كیست تسلا كند امشب اسرار مگوی عــلــی و چــــاه بمــاند بـا فــاطمه خــود حلِّ مـعما كند امشب مردی كه جدا از دل محراب نمی شد بایست که بــالِشت، مصـلی كند امشب ایكاش بگویند به زینب خـبری نیست بگــذار پــرستــاریِ بـابـا كــند امشب شد زنده دگر بـار شب سخت وصیت بگذار كــمــی زمزمه مولا كند امشب زان بسته كه جبریل سفارش به نبی داشت بـایــد كفنِ تــــازه تــری واكند امشب فرمود: حـسینم! حسنم سخت غریب است بسیـار دعــا زینب كبـــری كند امشب این سنّتِ تشییعِ غـریـبانه به جــا ماند میخواست علی یاد ز زهرا كند امشب صحبت زحسین و حرم و مشك وعـلم شد این هاست سفارش كه به سقّا كند امشب گاهی به عـلـمدار سپـارد حــرمش را گـاهی سخن از اكبــر لیـلا كند امشب فرمود كه: قاتل به شما گرچه اسیر است با او حسنــم خــوب مـدارا كند امشب غافل نشود هیچ كس از قــوت یتیمان نان و نمــك و شیــر مهیّــا كند امشب دل! دست توسل به عنایات كه داری؟ پــروندۀ ما را عـلی امضا كند امشب
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ای كـاش بگیرند از امـروز سـحـر را ای اهــلِ حــرم سیـر بـبـیـنـید پدر را شمشیر پُر از زهــر گرفته ز طبـیبان بر نسخه ی تو فرصت اما و اگر را جز تو چه كسی عفو كند قاتل خود را آن قاتلِ خوابیده ی عـمـری دمِ در را بــاور نكند كـوفه كه تو اهلِ نـمــازی وامانده دهانش كه شنیده ست خبر را سخت است ولی بــاز برای دلِ زینب یك روز به تـأخـیـر بـیـنـداز سفر را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
به خون شستند بیت ذات پاک حق تعالی را الا ای اهل عالم عاقبت کُـشتند مولا را چه دیدید از علی جز مهربانی مردم کوفه چرا کشتید آن تنهاترین تنـهـای دنیا را شما با کشتن مولا امیـرالمـؤمنـین کشتید محمّد را علی را انبیا را بلکه زهـرا را بگرد ای ماه از خون جگر اختر فشانی کن خبرکن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را الا ای داغــداران عـلــی آیـیـد در کـوفه تسلا در غـم مولا دهید آن پـیـر اعما را ز پا افتاد با رخسار خونین بتشکن مردی که دربیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی ندیدی بر دل مجروح او زخم زبانها را؟ طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیــدگان خود علی ازدست رفته کن رها دیگر مداوا را علی روز ولادت بـوسه زد بر دست عباسش شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را اگر آلودهای «میثم» چه غم داری علی داری خدا بخشد به روی غرقه در خون علی،ما را
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی علیه السلام
که دیده بی کـفـنی را کفن کند بـدنــی را که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را حسین آب بریزد حسن به اشک بـشـوید که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را شده خموش چه آسان زبان نـاطق قـرآن حسن حنـوط ببندد عجب لب و دهنی را سـرِ شکسته و خـوناب زیر تابشِ مهتاب که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را فدای غربت مردی که خود زغصه و دردی شبانه غسل وکفن کرد جسم خسته تنی را قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را که نیست فاصله باقی میان کوثر وساقی خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را فدای دست شکسته که با تن و دل خسته برای بی کـفنِ خود گــذاشت پیـرهنی را و آن امام اسیری که در میـان حصیری گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره شبیــه عمه فنـا کرد، کاخ خصمِ دنی را دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد که از قتــیــلِ قلـیـلت قبـول کن بدنی را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
در حـريـمـت شـفا نميخواهم آتـشـم زن دوا نـمـيخــواهــم لـحــظـۀ اسـتـجـابـت روضـه از شـمـا جـز شمـا نميخواهم خاك پای تو كيميای من است جز همين كـيـمـيـا نميخواهم تا اسـيــر حـسـيــن تو هـستـم دلــی از غــم رها نميخواهم من حـسيـنی و حـيـدريـم، پس بی نجف، كـربـلا نميخواهم «مست مست و قلندر استم من خاك نعـلـيـن قـنـبر استم من» ابــتــدا، انــتــهــا نــداری تـو جـز خــدا آشـنــا نــداری تــو آيــــۀ اعـــظـــم خـــداونـــدي كي، چگونه، كـجـا نـداری تو همـۀ ســائــلان تـو شــاهــنــد ســائــل بـيــنــوا نــداری تــو فرش اين خانه بال جبريل است قــالـي نــخنــمــا نــداری تــو با سرت عرش هم شكسته ولي روضـۀ «بـوريـا» نـداری تو «شب اسير سپيدهي سحرت» عالمي مات جــلــوۀ پـســرت آمــدم تـا در ايــن شـب آخــر مثل اين كـاسـههای پـشت در مـرحـمـي آورم برای ســرت گرچه اين را نميكـنـم بــاور كه دوايی برای اين سر نيست كه سـر تـو نـمـيشـود بـهـتـر كـه امـيــد يـتــيــمهــا امـشـب ميرود پيش حـضـرت مــادر كه در اين شـهـر بيليـاقـتها نيمه شب دفن ميشود حـيـدر شب، غـريـبـي، تـلاطـم دريـا شب مدينه، نجـف، غم زهـرا اسم مـادر رسيد و غـوغـا شد گـره از كـار بـسـتـهام وا شـد بايد امشب به روضه برگردم: بی تو حيدر عجيب تنـهـا شد قدرِ شبهای قــدر! بعد از تو خانه، قـبـری بـرای مـولا شد امـشـب آغــاز بـهـتــری دارد شب وصل علی و زهــرا شد غـم اگـر رنگ مــادری دارد گـريـه هم بوی بـهـتـری دارد
: امتیاز
|